کی از عناصر افراطی جبهه منحله مشارکت در جمع اصلاحطلبان همدان اظهارات فتنهانگیزانهای را بیان کرد.
به گزارش مغرب، دومین همایش فصلی اصلاحطلبان استان همدان این بار با حضور سعید
رضویفقیه اما با عنوان «بررسی موانع و راهبردهای تدبیر و امید» اندیشه و تضادهای
فکری اصلاحطلبان در مواجه با نظام اسلامی را به خوبی عیان کرد.
سخنران این مراسم ابتدا با مقدمه چینی وضعیت کشور را از پادشاهان قاجاریه و پهلوی
آغاز کرده و سپس با پیش کشیدن دوران پس از انقلاب، شرایط فعلی نظام مبتنی بر ولایت
فقیه را با زمامداران گذشته یکی دانسته و همه را با یک چوب راند.
وی سپس حکومت اسلامی و ولایت فقیه را با القاء تلویحی حکومت فردی و وجود دیکتاتوری
در کشور پس از رحلت امام خمینی(ره) زیر سؤال برد و پس از آن به نتیجه رسید که
رهبری در شرایط فعلی از مشروعیت، مقبولیت و محبوبیت برخوردار نیست.
طرح موضوع جانشینی رهبری نظام موضوع بعدی بود که رضویفقیه پیش کشید و صراحتاً
اعلام کرد با شرایط فعلی در زمان تعیین جانشینی با بروز جنگ تمام عیار قدرت روبرو
خواهیم شد.
وی مشی رهبر معظم انقلاب را در لابلای سخنانش زیر سؤال برده و این گونه وانمود کرد
که از اصول و خط امام(ره) انحراف ایجاد شده است.
سخنران اصلاحطلبان شورای نگهبان را با عبارات توهین آمیزی به شدت تخریب کرده و
این مجالس شورای اسلامی بعد از مجلس ششم و مجلس خبرگان را وابسته و فرمایشی نامید.
وی همچنین در جایجای سخنان خود با تطهیر فتنهگران، فتنه سال 88 را یک مطالبه
عمومی و جنبش بر حق انتقادی، و با عبارت جنبش اعتراضی عنوان کرد.
رضوی فقیه از اعضای آشوب طلب دفتر تحکیم در دهه 70 بود که به حزب مشارکت نزدیک شد
و به مأموریت از این حزب تندرو در انتخابات سال 88 وارد ستاد اصلی کروبی شد تا در
حلقهای با حضور عناصری تندروی دیگر کروبی را برای القای تقلب و انتشار شایعه و
ایجاد تشنج مدیریت کنند. وی پس از حوادث فتنه 88 به پاریس رفت و دو سال بعد به
کشور بازگشت.
http://www.maghrebnews.irمنبع:
در همایش فصلی اصلاحطلبان استان همدان روی داد
حمله گستاخانه اصلاحطلبان به نظام، مجلس خبرگان و شورای نگهبان
نمایش از شنبه, 10 اسفند 1392 08:46
بازدید: 95
کد خبر:443
سعید رضویفقیه در همایش فصلی اصلاح طلبان استان همدان به شدت به
نظام اسلامی، مجلس خبرگان و شورای نگهبان حمله کرد و با عبارات همراه با تهدید
ادامه روند فعلی کشور را بحرانساز خواند.
ضمن عذرخواهی از خوانندگان محترم به دلیل گستاخیها و عبارات توهین آمیز این اصلاح
طلب افراطی، به منظور تنویر افکار عمومی متن سخنرانی وی منتشر میشود.
به گزارش مغرب، سعید رضویفقیه در دومین همایش فصلی اصلاحطلبان استان همدان با عنوان «بررسی موانع و راهبردهای تدبیر و امید» با بیان اینکه در تاریخ کشور ما سلاطین و زمامدارانی که نمیتوانستند حقایق را از زبان مشاوران و وزرا و گزارشگران بشنوند سرنوشت خوبی نداشتند، افزود: در واقع آن کسانی که به قصد خدمت به زمامداران دروغ میگفتند و حقایق را از آنها کتمان کردند خیانت روا داشتند.
وی گفت: آیا ما که ایرانی و مسلمان هستیم و برای این جامعه زحمت کشیدیم و برای کشور دل میسوزانیم، میتوانیم و حق داریم در برابر نارساییها سکوت کنیم؟ یا بر عکس اگر عیبی، اشکالی، نقصی در جایی به چشممان آمد، بیان کنیم.
سخنران همایش اصلاحطلبان با بیان اینکه کشور در طول تاریخ همه لحظاتش حساس و سرنوشتساز بوده است، اضافه کرد: در همین یک قرن گذشته ما دو انقلاب بزرگ تجربه کردهایم، چیزی که کشورهای دیگر شاید در چند قرن هم یک بار تجربهاش نکردهاند.
وی با بیان اینکه انقلاب مشروطیت، انقلاب اسلامی، جنبش اصلاحات، جنبش ملی شدن نفت، قیام 15 خرداد و انتخابات 24 خرداد 92 همه خواستههای بخش قابل توجهی از مردم است، تصریح کرد: اینها همه ناشی از خواستههای مردم بود که مطالباتش جواب نگرفته است!
رضوی فقیه سپس انقلاب اسلامی را در کنار پیروزی اصلاحطلبان و فتنه 88 قرار داد و خاطرنشان کرد: اگر بعد از انقلاب مشروطه با نهضت ملی شدن نفت مواجه میشویم، یا بعد با قیام 15 خرداد و سپس با انقلاب اسلامی و پس از آن با جنبش اصلاحات در 76، حوادث 88 و پس از آن با انتخابات سال 92 مواجه شدیم همه به این خاطر است که ما یک مطالبه عمومی داریم که جواب نگرفته است.
وی سپس جواب نگرفتن این مطالبات را ناشی از سرکوب کردن جنبشهای اجتماعی دانست و گفت: گیرم که اصلاحطلبان شکست خوردند و اصلاحات به بن بست رسید، آیا مطالبات اصلاحطلبانه همه مردم یا بخشی از مردم برطرف شد، خیر قطعاً از جایی سرباز خواهد کرد!
سخنران همایش فصلی اصلاح طلبان در ادامه اظهارات شاذ خود، فتنه 88 را جنبش اعتراضی نامید و اظهار داشت: اگر پرونده سال 88 بسته شده بود چرا عکس رهبران جنبش اعتراضی بعد از انتخابات سال 92 در دستهای جمعیت است!
وی با این ادعا که هنوز چهرههای اصلاحطلب نظیر خاتمی با اقبال مردم مواجه هستند، یادآور شد: اینها همه به دلیل آن است که پرونده حوادث سال 88 بسته نشده است.
رضوی فقیه سپس با بیان اینکه خواستههای جنبش اصلاحات و انتخابات 76، همان خواستههای انقلاب اسلامی بود، گفت: همه این خواستهها این بود که هر نسلی برای خودش تصمیم بگیرد.
وی سپس با ذکر سخنانی از امام(ره) در رد سلطنت و استبداد و حق تعیین سرنوشت مردم، گفت: در فروردین 1358 تعیین نظام سیاسی حاکم بر کشور به رأی مردم گذاشته شد، همه حق داشتند به جمهوری اسلامی آری یا نه بگویند، این فقط مختص مراجع تقلید، و روحانیون و مسلمانها و شیعیان نبود، بلکه یک پیرزن بهایی هم حق داشت رأی خود را به صندوق بیاندازد.
این اصلاح طلب سپس با بیان سیر مراحل انقلاب از همه پرسی و انتخابات ریاست جمهوری و مجلس گفت و خاطر نشان ساخت: پس از شرایط خاص جنگ و سپس هشت سال تلاش برای ساختن ویرانیها، مردم دوباره همان خواستههای انقلاب را در اصلاحات مطرح کردند که به جنبش اصلاحات منجر شد.
وی ادامه داد: در واقع جنبش اصلاحات میخواست هرم انقلاب را روی قاعده خودش بگذارد چرا که همه چیز معکوس شده بود، اما متأسفانه با خواستههای مردم، برخورد عاقلانهای نشد، جنبش اصلاحات به عنوان اضمحلالطلبی تلقی شد و با خواستهها و تصمیمات اصلاح طلبان و دولت اصلاحات مقابله شد.
رضوی فقیه سخنان خاتمی مبنی بر اینکه هر 9 روز یک بحران ایجاد کردند را تکرار کرد و افزود: با مجلسی که منتخب ملت بود مقابله شد و آن را منکوب کردند.
وی رد صلاحیت کاندیداهای انتخابات مجلس را ادامه این مقابله دانست و در عباراتی توهین آمیز خطاب به اعضای شورای نگهبان خاطرنشان کرد: 12 نفر آدمی که کمتر از من و شما راجع به مصلحت خودشان نمیتوانند تصمیم گرفته و مصلحت زندگی خودشان را بفهمند، چه طور در مورد منفعت و مصلحت 70 میلیون جمعیت تصمیم گرفتند!
این اصلاح طلب طرفدار فتنه 88 برگزاری انتخابات مجلس هفتم را یک افتضاح نامید و گفت: مجلس هفتم خانه نمایندگان ملت نبود، خانه نمایندگان حکومت بود، مجلسهای بعدی هم این طور است.
وی اضافه کرد: مجلس ششم ممکن بود نقاط ضعف و زبان تلخ و گزندهای داشته باشد، اما خانه ملت و نمایندگانش نمایندگان ملت بودند، و قطعاً منافع همچون مجلسی به مضراتش خواهد چربید.
رضوی فقیه ادامه داد: اما مجلسی که در آن نمایندگان ملت نباشند، بلکه نمایندگان دستچین شده حکومت و شورای نگهبان باشند، جرأت بیان حقایق و دفاع از حقوق ملت و دفاع از امنیت و استقلال کشور را نخواهد داشت، برای اینکه این مجلس خودش را وامدار شورای نگهبان و حکومت میداند.
وی سپس با اشاره به حوداث فتنه سال 88 اعتراض طرفداران موسوی را اعتراض همه مردم دانست و بیان داشت: گیریم احمدینژاد با 25 میلیون رأی رئیس جمهور شد، مردم این نتیجه را قبول نکردند چون حس بیاعتمادی وجود داشت.
سخنران اصلاح طلبان همدانی با اعتراف به اینکه در فرانسه نامزد پیروز با اختلاف 1% از نامزد شکست خورده جلو افتاد و هیچ کسی اعتراض نکرد و فرد شکست خورده هم بعد از چند دقیقه از اعلام آراء به نامزد پیروز تبریک گفت، یادآور شد: چرا چند ماه در کشور راهپیمایی و تظاهرات و شلوغی اتفاق افتاد.
عضو افراطی حزب منحله مشارکت اعتراضات طرفداران نامزد شکست خورده انتخابات 88 را شکاف بین مردم و حکومت نامید و گفت: اگر این حکومت در دوره اصلاحات به بخشی از خواستههای مخالفان خودش و مردم و نیروهای سیاسی پاسخ داده بود، حوادث سال 88 اتفاق نمیافتاد!
وی فتنه سال 88 را اعتراض به قانون شکنی تعبیر کرد و مخالفت اصولگرایان را با برخی اقدامات احمدینژاد سند حقانیت اغتشاشگران فتنه 88 دانست و گفت: معلوم شد آنها که در سال 88 مخالف احمدینژاد بودند بصیرتشان بیشتر از کسانی بود که تلاش میکردند او رئیس جمهور بشود.
رضوی فقیه در ادامه با بیان اینکه انتخابات سال 92 فرصتی بود تا شکافهای ایجاد شده در کشور و زخمهای چرکین دل ملت التیام یابد، گفت: همان کسانی که سال 88 اعتراض کردند، به روحانی رأی دادند و فرصتی ایجاد شد تا همه یک درک متعالیتری داشته باشیم!
وی کشور را به مثابه یک کشتی دانست که اگر کشتی ترک بردارد همه غرق میشوند، افزود: رهبری این نظام به همان اندازه از غرق شدن این کشتی آسیب میبیند که زندانیانی که گوشه زندان اوین استخوان در گلو و خار در چشم، شدائد و مصائب را تحمل میکنند!
رضوی فقیه کشور را در شرایطی امنیتی توصیف کرد و با پز دلسوزانهای آسیب دیدن نظام را فتنه اصلی دانست و گفت: اگر این کشور از هم بپاشد همه آسیب میبینیم، هم زندانی و هم زندانبانش! هم متهم و هم بازجویش!
وی با این ادعا که ما هم دلمان به خاطر کشور میسوزد و میخواهیم حقایق را بیان کنیم، با سیاهنمایی منحصر به فردی در مورد وضعیت کشور تصریح کرد: ما میخواهیم فقط بیم بدهیم، تهدید نمیکنیم، زوری نداریم که تهدید کنیم، ابزار و اهرم دست ما نیست نه زندان داریم که کسی را داخلش ببریم نه، نه زنجیر تا کسی را ببندیم، نه تازیانه که بزنیم، نه قوه قضائیهای که با احکامش افراد را ممنوع الخروج و ممنوعالاشتغال و ممنوعالتعلیم و ممنوع از خدمات و فعالیتهای اجتماعی کنیم!
رضوی فقیه فراموش کرد در این مراسم قرار است ادای حمایت از دولت تدبیر و امید را در آورد و در اظهاراتی ناامیدانه گفت: ما آینده روشن و درخشانی در پیش نداریم، جزیرهای هستیم در اقیانوس دشمنان، قدرتهای بزرگ جهانی استقلال ما را تهدید میکنند، حتی بعضی از همسایههای ما.
وی در ادامه با بیان این که عقبافتادگی اقتصادی و فقر و ناتوانی اقتصادی و معیشتی مردم به دلیل مدیریت نا صحیح سیاسی در کشور است، اظهار داشت: ما تمام نگرانیمان این است که قبل از اینکه وقت بگذرد و اتفاقات بدی بیفتد، کشور و سیستم سیاسی مدیریتی کشور را نتوانند اصلاح کنند.
رضوی فقیه دهه آینده کشور را دهه بحران نامید و گفت: در دهه آینده اکثر رهبران تراز اول جمهوری اسلامی، و نسل اول رهبران جمهوری اسلامی یا در قید حیات نخواهند بود، یا قدرت کار نخواهند داشت.
وی اضافه کرد: تا سال 1400 که انتخابات ریاست جمهوری برگزار خواهد شد، بسیاری از رهبران تراز اول جمهوری اسلامی یا در قید حیات نیستند یا توانایی اداره کشور را نخواهند داشت، و بحران جانشینی و جنگ قدرت برای تصاحب مناصب روی میدهد!
رضوی فقیه دلیل این بحران را قوی و مقتدر نبودن سیستم سیاسی کشور دانست که نمیتواند مناصب را بر اساس قانون بین گروههای مختلف تقسیم کند.
وی ادامه داد: در سال 68 که امام خمینی رحلت کرد در عرض کمتر از 48 ساعت جانشین ایشان به عنوان رهبر انتخاب شد و مخالفت و انتقادی هم صورت نگرفت و همه دستگاهها هم پذیرفتند.
اصلاح طلب افراطی مدعی اعتدال با بیان این که در آن شرایط، وضعیت سردرگمی و تردید وجود داشت، و جنگ را با شکل بدی به پایان رسانده بودیم، و بدون پیروزی، امام مجبور به پذیرش قطعنامه شده بود! خاطرنشان کرد: با این همه در عرض کمتر از 48 ساعت جانشین امام تعیین شد و آب از آب تکان نخورد، چرا، چون سیستم مقتدر بود و امام در زمان حیات خود در دوران رهبری نظام هم هیچ وقت سیستم را به نفع قدرت شخصی خودش تضعیف نکرد.
وی اضافه کرد: امام هیچ وقت قدرت دستگاههای حکومتی را به نفع خودش تضعیف نکرد، مجلس شورا، مجلس خبرگان دولت و سیستم قوی بودند، علاوه بر آن سیستم سیاسی کشور به نحوی شکل گرفته بود که قدرت حقیقی، ساختار حقیقی قدرت با ساختار حقوقی قدرت تناسب نسبی داشت.
رضوی فقیه افزود: در ساختار قدرت در دولت، در مجلس یا در مجلس خبرگان به نسبت، تکثر مشاهده میشد، جناح چپی و راستی وجود داشت، در دولت هم همین طور رئیس جمهور از جناح راست بود، نخست وزیر از جناح چپ، وزیر بازرگانی از جناح راست، وزیر صنایع از جناح چپ، مجلس خبرگان هم همینطور بود.
وی با بیان این که آن زمان نمایندگان مجلس خبرگان، نماینده اقشار مختلف جامعه بودند، پس از امام را متفاوت با پیش آن دانست و گفت: در دوره بعد یعنی بعد از امام، ما مواجهیم با اینکه آرام آرام، ساختار حقوقی قدرت از ساختار حقیقیاش فاصله میگیرد و از طریق رد صلاحیت ساختار جلو میآید که نمیتواند تنوع گرایشهای سیاسی در جامعه را نمایندگی کند.
رضوی فقیه نظارت استصوابی را ابداع شورای نگهبان و اقدامی خودسرانه و غیرقانونی بعد از دوره امام دانست و گفت: شورای نگهبان سعی میکند نیروهای سیاسی مخالف گرایش حاکم را آرام آرام حذف کند، بنابراین در دولت، مجلس شورا و مجلس خبرگان و در جاهای دیگر با یک حرکت آرام برای تسویه، خالص و یک دست کردن دستگاهها، امروز مجلس با یک اقلیت انگشت شماری مواجه است که احتمالاً در مجلس بعدی هم حضور نخواهند داشت، چون رد صلاحیت میشوند!
وی ادامه هجمه خود را نصیب مجلس خبرگان کرد و افزود: مجلس خبرگانی هم که باید مقتدر و بالای سر رهبری باشد و بر عملکرد رهبر نظارت کند و اگر لازم شد تذکر بدهد یا رهبری را عزل یا استیضاح کند، ما چنین مجلسی نداریم.
رضوی فقیه خاطرنشان کرد: مجلس خبرگانی که دست نشانده چند تن از فقهای شورای نگهبان باشد چنان اقتداری نخواهد داشت که بتواند صدای ملت و صدای روحانیت و مرجعیت باشد.
وی در ادامه سیاهنماییهای خود تصریح کرد: سیستم به نفع یک جریان خاص تضعیف شده، حتی به نفع قدرت فردی برخیها، وقتی ساختار حقوق قدرت، با ساختار حقیقی قدرت هم پوشانی و تناسب نسبی نداشته باشد، اگر روزی اتفاقی برای رهبری بیفتد سیستم، قدرت تصمیمگیری برای جانشینی نخواهد داشت و ساختار حقوقی قدرت نمیتواند بر بحران جانشین و رقابتهای گسترده برای جانشین غلبه کند!
سخنران همایش فصلی اصلاح طلبان همدان با بیان این که وقتی بلوکهای قدرت نمایندگان خود را در سیستم نداشته باشند، سیستم ضعیف میشود، وضعیت کشور با صراحتاً استبدادی تعریف کرد و گفت: این سیستم که ناکارآمد شد آن وقت برق سرنیزهها میتواند مجلس خبرگان را متوقف کند، آن موقع صدای چکمهها میتواند صدای نمایندگان مجلس را خفه کند و ترس از عاقبت امور باعث میشود نماینده مردم به منافع و مصالح مردم و استقلال کشور خیانت کند!
وی با بیان این که میخواهیم مثل سال 68 کشور قدرتمندی داشته باشیم، همچون دیگر اصلاحطلبان افراطی وقوع اتفاقاتی ناگوار در کشور را پیشبینی کرد و گفت: در دهه آینده اگر این سیستم مجدداً از طریق اصلاح تقویت نشده و مجلس جایگاه خود را در راس امور پیدا نکند، و مجلس خبرگان نماینده روحانیت شجاع، متعهد و آگاه نداشته نباشد، و حاکمیت جمهوری اسلامی بازتاب دهنده اراده و خواست مردم نباشد، اتفاقات ناگواری در این کشور رخ خواهد داد.
رضوی فقیه خاطرنشان کرد: در غیبت و خلاء یکی از مقامات بزرگ جمهوری اسلامی بر سر جانشینی او رقابتهای خونینی ممکن است اتفاق بیافتد، بلوکهای قدرت موجود ممکن است به نحو غیر قانونمند بخواهند بر فرآیند انتخاب جانشین برای او تاثیر بگذارند.
وی با اشاره به وضعیت اقتصادی و وقوع فسادهای اقتصادی کشور، بدون توجه به ریشه وقوع آنها در لحنی تمسرآمیز گفت: این حکومت علوی امروز میثم تمارش بابک زنجانی و مالک اشترش هم سعید مرتضوی است، پس اگر ما حکومت اموی تاسیس میکردیم قرار بود با چه کسانی مواجه بشویم!
رضوی فقیه با اشاره این که نظامی که از دلش کهریزک بیرون بیاید، نظام دوست داشتنی نیست، افزود: نظامی که از دلش حصر بیرون بیاید محبوب نیست.
وی سپس مدعی شد برخی روحانیون و مراجع تقلید در فشار قرار دارند و با لحنی توهین آمیز افزود: قم زیر غبار غم پنهان شده، بعضی از نماز جماعتها در آنجا اینقدر مظلومانه بود که احساس میکنیم «گتوی» یهودیها در قرون وسطی است.
رضوی فقیه با طرح این ادعا که در همین نظام حکومت روحانیت، چند مرجع تقلید حذف شدهاند، افزود: حصر سید حسن طباطبائی قمی، شریعتمداری و بعدها منتظری و دیگران، آن چیزی نیست که امام به مردم وعده داده بود!
وی سپس شرایط نظام اسلامی را غش در معامله در مقابل مردم خواند و بار دیگر با تعیین تلویحی اغتشاش و کارشکنی گفت: بنا به خیار غبن کسانی که در این معامله مغبون شده و ضرر کردند میتوانند معامله را فسخ کنند، این معامله باطل است مگر اینکه دوباره جمهوری اسلامی تئوریزه بشود!
رضوی فقیه افزود: جمهوری اسلامی مثل همه جمهوریهای دیگر است، همان طور که پدران ما حق نداشتند برای ما تعیین سرنوشت کنند نسل بعد هم میخواهد برای خودش تعیین سرنوشت کند.
وی در ادامه با عباراتی شرمآمیز رهبری ولی فقیه در انقلاب را در کنار دیگر سلاطین رژیمهای طاغوت قرار داد و گفت: ما از انقلاب مشروطیت تا الان هفت زمامدار به خودمان دیدیم، زمامدار هفتم آیتالله خامنهای است، شش زمامدار دیگر از دنیا رفتهاند.
رضوی فقیه ادامه داد: از این شش زمامدار، زمامدار اول (مظفرالدین شاه) و زمامدار ششم حکومت خوشان را به پایان بردند و احترام خود را حفظ کردند و در ایران دفن شدند، چهار زمامدار دیگر اما حکومت خودشان را هیچ وقت به پایان نبردند یا تبعید شدند یا در غربت مردند (محمدعلی شاه، احمد شاه، رضاشاه و محمدرضاشاه).
وی گفت: یک امر مشترکی بین این چهار نفر بوده که هیچکدام مردمدار نبودند، با مردم سالاری هم کاری نداشتند و در برابر اراده مردم ایستادند.
وی یادآور شد: این مسئله به ما نشان میدهد یا باید حکومت مطابق با خواست مردم باشد یا این حکومت، حکومت موفقی نخواهد بود؛ زمامداری که خودسر باشد، در مقابل مردم بایستد، حکومت خودش را به پایان نخواهد برد.
وی افزود: ما جمهوری اسلامی میخواهیم که زمامدارانش برخواسته از مردم باشند، مردمی باشند، این خواسته زیادی نیست که بگوئیم به همان کتابهای فقهی خودتان عمل کنید.
رضوی فقیه اضافه کرد: این خواسته زیادی نیست که بگوئیم که آقا به قال الصادق و قال الباقر در حکومت اسلامی عمل کنید، این خواسته زیادی نیست که بگوئیم در جمهوری اسلامی قواعد جمهوریت نقض نشود، مبانی جمهوریت نقض نشود، مبانی اسلامی هم تحریف نشود.
وی گفت: اینها خواستههای زیادی نیست که بگوئیم در جمهوری اسلامی در حکومت اسلامی جان، مال و ناموس مردم در امان باشد، اینها خواستههای زیادی نیست.
جمعی از علما و مراجع شیعه
در مبارزه با سلطه ی اقتصادی استعمارگران بیانیه ای در 5 بند منتشر کردند:
«این خدام شریعت مطهره
متعهد و ملتزم شرعی شده ایم که از 5 شرط زیر تا جایی که ممکن است تخلف نکنیم:
اولاً: قباله جات و شرعیه
از از شنبه به بعد باید روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر
نوشته شود مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم...
ثانیاً: کفن اموات اگر غیر
از کرباس و پارچه ی اردستانی یا پارچه های دیگر ایران باشد متعهد شده ایم بر آن
میت ها نماز نخوانیم...
ثالثاً: ملبوس
مردانه ی جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود قرار دادیم تا حد
امکان هرچه در ایران یافت می شود لباس خودمان را از آن منسوج نماییم و منسوج
غیرایرانی نپوشیم... و متخلف توقع احترام از ما نداشته باشد.
رابعاً: میهمانی ها
بعد ذالک ولو اعیانی باشد باید منحصر باشد به یک پلو ، یک خورش و یک افشره. اگر
زاید بر این کسی تکلف دهد ما ها را به محضر خود وعده نگیرد... هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند موجب مزید امتنان ماها
خواهد بود.
خامساً: وافوری و اهل
وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم زیرا که آیات باهره «ان المبذرین
کانوا اخوان الشیاطین و لا تسرفوا ان الله لایحب المسرفین» و «لاتلقوا بایدیکم الی
التهلکه» و حدیث «لاضرر و لا ضرار» ضرر مالی، جانی، عمومی، نسلی، دینی و عرضی و
شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده و ممالک را به باد داده؛ بعد از این هرکه را
فهمیدیم وافوری است به نظر توهین و خفت می نگریم.»
این سند تاریخی اهتمام
علما و مراجع شیعه به اقتصاد مقاومتی در صد سال پیش به شرح زیر به امضاء حضرات
آیات رسیده است:
آیت الله شیخ محمد تقی نجفی، آیت الله حاج آقا نورالله نجفی،
آیت الله حسین بن جعفر الفشارکی، آیت الله شیخ مرتضی ریزی، آیت الله میرزا محمدتقی
مدرس، آیت الله سیدمحمد باقر بروجردی، آیت الله میرزا مهدی جویباره ای، جناب رکن
الممالک، سید ابوالقاسم دهکردی و...
پ ن: زمانی که علمای شیعه
تا این حد به استقلال اقتصادی ایران توجه داشتند، روشنفکران و حتی صدراعظم این
مملکت که مواجب بگیر اجنبی ها بودند، معتقد بودند ایرانی لولهنگ(آفتابه) هم نمی
تواند بسازد و تمام داشته های مملکت را دودستی تقدیم روس و انگلیس کردند. ..
شرق شناسان معمولا به اسلام به دیده ی تردید نگاه می کنند.
غرب واهمه ای دارد درباره ی اسلام پؤوهی مسلمانان
أمین الخولی
روش های تفسیری کوزو
ضرورت استشراق:
روش مستشرقان که آشنایی با آن ضرورت دارد
ادامه مطلب ...بسم الله الرحمن الرحیم
وحی و نزول قرآن
علوم القرآن عند المفسّرین مرکز فرهنگ و معارف قرآن که به ترتیب علوم قرآن بحث می کند
ادامه مطلب ...
تفسیر های تسنیم ... 1- روش های تفسیری را به دست آوریم.2- آشنایی با سیاق و مفهوم آیات3- سنجش توانمندی ها
محمد بن الحسن قبل شیخ انصاری به شیخ طوسی مطلقا شیخ می گفتند و الان : شیخ الطائفة
ایشان پنج سال خدمت شیخ مفید درس می خواند و بعد از ایشان سید مرتضی به مدّت 23 سال
سال 436 با وفات سید مرتضی یگانه مرجع تقلید می شود و در درسش شیعه و سنی و نیز ششصد مجتهد تلمذ می کردند.
با حمله و آتش زدن و غارت اموالش به نجف مهاجرت و حوزه ی نجف را تاسیس کرده ده یازده سال بعد از دنیا رفت.
بعد ایشان کسی جز ابن ادریس جرات نقد سخنانش را نداشت.
کتاب هایش: الفهرست رجال ، رجال کشی را باز نویسی کرده: اختیار معرفة الرجال
در فقه: النهایة شبیه رساله عملیه، الخلاف که استدلالی و بیان آراء است
در عقاید:
کلا 47 کتاب برایش شمردند که ده جلد است.
ایشان وقت وفات(70 سالگی) وصیت کرد که در خانه اش دفن شود که الان مسجد و مدرس طلاب شده.
روی قبرش می گویند نوشته شده(در قسمت خواهران) و کلبهم باسط ذراعیة
قبل از تبیان تفسیر جامع اجتهادی نبوده
مقدمه ی کوتاهی دارد که دلیل شروع نفسیرش را گفته و می گوید شنیدیم که جماعتی از اصحاب شیعه ترغیب می کردند که تفسیری نوشته شود که جامع و نه بلند و نه کوتاه و جواب مشبهه ومجسّمه و... را بدهد
بحثهای علوم قرآنی تبیان: اعجاز روایات ترغیب به فهم قرآن روایات فهماننده ی قرآن سبعة احرف، نسخ قرآن، اسامی قرآن، وجه تسمیه ی سور...
در تفسیر حمد: نام های فاتحة الکتاب، بسم الله الرحمن الرحیم: الحجّة که با الحجّة ی مجمع فرق دارد. بسم الله اول هر سوره با بسم الله سوره ی دیگر فرق دارد. بسم الله حمد به دلیل سبع المثانی که در دلیل تسمیه در کتاب آمده جزء حمد است به اتّفاق شیعه و سنّی.
الاعراب: متعلّق بسم: ابتدأ، أستعین
تکلیف:مقدمه ی مجمع را نگاه کرده و نظر أمین الاسلام را پیدا کنید.
وقولهتعالى «بِسْمِاللَّهِ»یقتضیفعلاتتعلقبهالباء،ویجوزأنیکونذلکالفعلقولهأبدأأوأقرأبسماللّهأوشبهَه، عطف به قولهأوقولوابسماللَّه،ولمیذکرلدلالةالکلامعلیه،: ر ک البیان آقای خویی و المجمع وحذفتالألففیاللفظلأنهألفالوصلتسقطفیالدرجوحذفتهاهناوحدهافیالخطلکثرةالاستعمالولاتحذففیقولهتعالى «اقْرَأْبِاسْمِرَبِّکَ»:در نوشتار[1]وقوله «فَسَبِّحْبِاسْمِرَبِّکَ»وماأشبهذلکلقلةاستعمالهاهناکوذکرابوعبیدةان (اسم) صلةوالمرادهواللَّهالرحمنالرحیمبه خدا نه نام خدا،واعتقدقوملأجلذلکانَّالاسمهوالمسمىواستدلوابقوللَ یا لُبید
برای تحقیق در اسماء:کتاب تهذیب الاسماء نبوی در اهل سنت و در شیعه ایضاح الاشتباة و ایضاح مامقانی
الىالحولثماسمالسلامعلیکماومنیبکحولاکاملافقداعتذر
از لسان العرب می شود برای شعر کمک گرفت.
قالومعناهالسلامعلیکما،فاسمالسلامهوالسلام،وهذاخطأعظیمذکرناهفیشرحالجملفیالأصولومعنىقولالشاعرثماسمالسلامانهأرادبهاسماللَّهتعالىلأنالسلاممناسماءاللَّهفیقوله «السَّلامُالْمُؤْمِنُالْمُهَیْمِنُ»وهذاکما
قالعلیهالسلام (لاتسبواالدهر،فاناللَّههوالدهر)
ایاناللَّههوالفاعللماتضیفونهالىالدهر،وتسبونهلأجلهبه خاطر آن کار ونظیرذلکایضاًقولالقائلإذاسمعغیرهیشتمزیداًوهویریدعمرواً[2] (زیدفیهذاالمکانهوعمرو) ایهوالمرادبالشتمدونزیدویحتملانیکونأراداسماللهعلیکماایالزماه،وانمارفعلأنهاخّر (علیکماکماقالالشاعر
التبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 26
یاایهاالماتح[3]دلویدونکاانیرأیتالناسیحمدونکا
والمراد،دونکدلوی،فکیفیکونالاسمهوالمسمىوقدیعرفالاسممنلایعرفالمسمى،والاسمیکونمدرکاوانلمیدرکالمسمى،
والاسمیُکتبفیمواضعکثیرةوالمسمىلایکونإلافیموضعواحد،ولوکانالاسمهوالمسمى،لکانإذاقالالقائل «نار»احترقلسانهوإذاقال «عسل»وجدالحلاوةَفیفمه،وذلکتجاهل،ومنقال: «إنذلکتسمیةولیسذلکباسم»قولهباطل،لأنالقائللوقال: أکلتاسمالعسل،لکانجاهلا. وقالیقوم:
اتفاق ادبی کاشف از این است که همه قائل بودند و فصیح است. و مفسّر در موارد اختلافی باید إجتهاد کند. ایشان هم از لبید نقل کرد و سپس اجتهاد
إن (اسم) لیسبصلة،والمرادأبتدئبتسمیةاللَّه،فوضعالاسمموضعالمصدرویکونموضع (بسم) نصباً. قالوالأنالعربتجریالمصادرالمبهمةعلىاسماءمختلفة،کقولهم: أکرمتفلاناًکرامة نه إکراما پساسم به جای تسمیه نشسته،واهنتفلاناًهواناً نه إهانتا،وکلمتهکلاماوکانیجبانیکون: أکرمتهإکراماًوأهنتهاهانةوکلمتهتکلیماومنهقولالشاعر:
أ(کفّرت تکفیرا به معنای ناسپاسی )کفراًبعدردالموتعنیوبعدعطائکالمائةالرتاعا «2» جاش نیست با بخشش زیادی که داشتی ناسپاسی کنم!
وقالآخر:
فانکانهذاالبخلمنکسجیةلقدکنتفیطول(به جای إطالة)رجائکاشعبا «3»
أرادفیاطالتیرجاکفیکونعلىهذاتقدیرالکلام: أقرأمبتدئابتسمیةاللَّه،وابتدئقرائتیبسماللَّه. فجعلالاسممکانالتسمیة،وهذاأولى،لأنالمأمورانیفتتحالعبادأمورهمبتسمیةاللَّه،لابالخبرعنعظمتهوصفاته،کماأمروابالتسمیةعلىالذبائحوالصید،والأکل،والشرب. وکذلکأمروابالتسمیةعندافتتاحتلاوةتنزیلاللَّهتعالى،ولاخلافأنالقائللوقالعندالذباحة: باللَّهولمیقل: باسماللَّهلکانمخالفاًللمأمور.البته اگر اسم را نتوانیم به معنای خودش بگیریم ناگزیریم و گر نه دلیلی ندارد ملتزم بشویماسم صله هست یا تسمیه شیخ دومی را پذیرفته : با نام بردن خداوند ، و ظاهرا أبتدء یا أبدأ به صورت مضارع مثلا خوردنم را و ... باشد. دلالت کلام بر اخص بیّن :لازمی: التزامی و بر معنای غیر از معنای عبارت اما با وجود قرینه : ایماء مثلا قرار است ساعت 10 کلاس تمام شود کسی بگوید ساعت ده و 5 دقیقه! اینجا دلاتی بر ترغیب بع بسم الله نداریم ولی قرینه هست.
اللغة:
والاسممشتقمنالسمووهوالرفعةوالأصلفیهسموبالواو،وجمعهاسماء
__________________________________________________
(1) اسمفاعلمنمتح. متحالماءکمنعنزعه
(2) صفةالإبل
، (3) اسمرجلیضربالمثلبشدةحرصهوطمعه
التبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 27
مثلقنوواقناء،وحنوواحناء. وإذاصغرتهقلتسمی،قالالراجز:
باسمالذیفیکلسورةسمه
والسمةایضاً- ذکرهابوزیدوغیره. وقیلانهمشتقمنوسمتوذلکغلطلأنماحذفتواوالفعلمنهلایدخلهالفالوصل (الوصل یعنی داغ نهادن و علامت گذاری): نحوعدةووعد،وزنهووزن. لماحذفتالفاءلمتدخلعلیهالالف. وایضاًکانیجب،إذاصغرانیردالواوفیقال: وسیم،کمایقالوعیدةووزینةووُصیلةفیتصغیرعدةوزنةوصلة. والامربخلافه.
وحکیعنابنکیسانانهقال: انهلقبفلذلکاُبتدئبهواتبعبالرحمنلأنهیختصهثمبالرحیملأنهیشارکهفیهغیره. والصحیحانهلیسبلقبلأناللقبانمایجوزعلىمنتجوزعلیهالغیبةوالحضوروهمالایجوزانعلیهولأنهیمکنوصفهبصفةلایشارکهفیهاغیره. ولامعنىللقبلأنهعیبوالصحیحانهاسممقیدلکنهلایطلقإلاعلیهتعالى. وقیلفیمعناهاقولان:
أحدهما- انأصلهلاهکماقالالشاعر:
کحلقة من أبی ریاح یسمعها لاهُه الکبار
فادخلعلیهالالفواللام.
والثانی:
انأصلهإلهفأدخلتعلیهالالفواللامثمخففتالهمزةوأدغمتاحدىاللامینفیالاخرىفقیل: اللَّه. وإلهمعناهیحق(استحقاق)لهالعبادة،وانمایحقلهالعبادة،لأنهقادرعلىخلقالأجساموإحیائها،والانعامعلیها،بمایستحقبهالعبادةولذلکیوصففیمالمیزلبانهإلهولایجوزأنیکونإلهاًللاعراض،ولاللجوهرلاستحالةانینعمعلیهابمایستحقبهالعبادة،وهوإلهالأجسام: حیوانها،وجمادهالأنهقادرعلىانینعمعلىکلجسمبمامعهالعبادة،( می خواد اشکال کنه که استحقاق عبادت برای جود یا حرف آنهایی که گفتند جوهر است... و یا نه اشکال چرا که لسان اشکال نیست بلکه ادامه ی سخن قائل است)ولیسالالهمنیستحقالعبادة،لأنهلوکانکذلکلماوصففیمالمیزلبانهإله،لأنهلمیفعلالانعامالذییستحقبهالعبادة،ومنقال: انهإلهللجماد،فقدأخطألماقلناهمنانهعبارةعمنیستحقالعبادة،وهوانهقادرعلىاصولالنعمالتییستحقبه
التبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 28
العبادةدونانیکونعبارةعمنیستحقالعبادةولایجوزانیوصفبهذهالصفةغیراللَّه. قول سوم:وفیالناسمنقالانهمشتقمنالاله،لأنالخلقیألهونالیه: أییفزعون(پناه می برند)الیهفیأمورهم،فقیلللمألوه: إلهکماقیلللمؤتم: إمام. وقالبعضهمانهمشتقمنالولهان،وهذاغلط،لأنالولهان: الهیمان،وذلکلایجوزفیصفاتاللَّهتعالى. علىانالتصریفبلزومالهمزةیشهدبفسادهذاعلىماقالهآخرون. وقالقومهومشتقمنالألوهیة،التیهیالعبادة. یقالفلانمتألهأیمتعبد،قالرؤیة
للهدَرّالغانیاتالمدّه «1» لمارأینحلییالمموه
سبّحنَواسترجعن(إنا لله ... گفتند)منتألهی
أیمنتعبدی. قرأابنعباس (وَیَذَرَکَوَآلِهَتَکَ «2» یعنیعبادتک.
ویقالألهاللهفلانإلههکمایقالعبدهعبادة. وقیلانهمشتقمنالارتفاعیقولالعربللشیءالمرتفعلاه. یقولونطلعتلاهةٌأیالشمسوغربتأیضاًوقیلوصفبهتعالىلأنهلاتدرکهالأبصارومعنىلاه: أیاحتجبعناقالالشاعر:
لاه(غاب احتجب)ربیعنالخلائقطراًخالقالخلقلایرىویرانا
مجمع:
مصنّف: طبرسی 1- با فتحه: اکثر
2- از تفرش: لغت نامه معین،هم سنّ و سالان ایشان از زندگیش در تفرش خبر داده اند.برخی گفته اند کلمه ی طبرستان غلط است.
متولد 408
تفسیر جامع الجوامع یا جوامع الجامع، ا لکاف الشاف ر ک مکاتب تفسیری ج3
20 تألیف برایش ذکر کردند. کتب مختلف در شرح کتب و اشعارش نوشته اند.
ایشان می گه تفاسیر ساده و جامعیّت ندارد مگر تبیان که أحسن و أجمع ترتیبا وأخلّ بحسن الترتیب و التهذیب فلم یقع فی القلوب جایگاه سالم پیدا نکرده. ایشان 1- نظم بهتر داده
2- نظرات جدید داده.
تفسیر بسم الله را در چند خط گفته و نیز فضائل
اول اعراب را بحث کرده
اللغة
الاسممشتقمنالسمووهوالرفعةأصلهسموبالواولأنجمعهأسماءمثلقنووأقناء جمع کردن سرمایه. وحنووأحناءوتصغیرهسمیقالالراجز:
(باسمالذیفیکلسورةسمه)
وسُمهأیضاذکرهأبوزیدوغیرهوقیلإنهمشتقمنالوَسموالسمةوالأولأصحلأنالمحذوفالفاءنحوصلةووصلوعِدةووَعدلاتدخلههمزةالوصلولأنهکانیجبأنیقالفیتصغیرهوسیم،کمایقالوعیدةووصیلةفیتصغیرعدةوصلةوالأمربخلافه (الله) اسملایطلقإلاعلیهسبحانهوتعالىوذکرسیبویهفیأصلهقولین (أحدهما) أنهإلاهعلىوزنفعالفحذفتالفاءالتیهیالهمزةوجعلتالألفواللامعوضالازماعنهابدلالةاستجازتهمقطعهذهالهمزةالداخلةعلىلامالتعریففیالقسموالنداءفینحوقوله (أفأللهلتفعلنویااللهاغفرلی) ولوکانتغیرعوضلمتثبتالهمزةفیالوصلکمالمتثبتفیغیرهذاالاسموالقولالآخرأنأصلهلاهووزنهفَعلفاُلحقبهالألفواللام. یدلعلیهقولالأعشى:
کحلفةمنأبیرباحیسمعهالاهُهالکبار
وإنماأدخلتعلیهالألفواللامللتفخیموالتعظیمفقطومنزعمأنهاللتعریففقدأخطألأنأسماءاللهتعالىمعارفوالألفمنلاهمنقلبةعنیاءفأصلهإلیهکقولهمفیمعناهلهیَأبوکقالسیبویهنُقلتالعینإلىموضعاللاموجعلتاللامساکنةإذصارتفیمکانالعینکماکانتالعینساکنةوترکواآخرالاسمالذیهولهیمفتوحاکماترکواآخرأنمفتوحاوإنمافعلواذلکحیثغیروهلکثرتهفیکلامهمفغیرواإعرابهکماغیروابناءهوهذهدلالةقاطعةلظهورالیاءفیلهیوالألفعلىهذاالقولمنقلبةکماترى
وقیلسمیالله،لأنهیولهالقلوببحبه.
«الرَّحْمنِالرَّحِیمِ» «الرَّحْمنِالرَّحِیمِ»
مجمعالبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 91
وفیالقولالأولزائدةلأنهاألففعالوتقولالعربأیضالاهأبوکتریدللهأبوکقالذوالإصبعالعدوانی:
لاهابنعمک(بهره اش خدایی است)لاأفضلتفیحسبعنیولاأنتدیانیفتخزونی
أیتسوسنیقالسیبویهحذَفوالامالإضافةواللامالأخرىولمینکربقاءعملاللامبعدحذفهافقدحکىسیبویهمنقولهماللهِلأخرجنیریدون:واللهِومثلذلککثیریطولالکلامبذکرهفأماالکلامفیاشتقاقهفمنهممنقالإنهاسمموضوعغیرمشتقإذلیسیجبفیکللفظأنیکونمشتقالأنهلووجبذلکلتسلسل.هذاقولالخلیلومنهممنقالإنهمشتقثماختلفوافیاشتقاقهعلىوجوه: فمنهاأنهمشتقمنالألوهیةالتیهیالعبادةوالتألهالتعبدقالرؤبة:
للهدرالغانیاتالمدهسبحانواسترجعنمنتألهی
أیتعبدیوقرأابنعباسویذرکوإلهتکأیعبادتکویقالألهاللهفلانإلاهةکمایقالعبدهعبادةفعلىهذایکونمعناهالذییحقلهالعبادةولذلکلایسمىبهغیرهویوصففیمالمیزلبأنهإله (ومنها) أنهمشتقمنالولهوهوالتحیریقالألهیألهإذاتحیر- عنأبیعمرو- فمعناهأنهالذیتتحیرالعقولفیکنهعظمته (ومنها) أنهمشتقمنقولهمألهتإلىفلانأیفزعتإلیهلأنالخلقیألهونإلیهأییفزعونإلیهفیحوائجهمفقیلللمألوهإلهکمایقالللمؤتمبهإمام (ومنها) أنهمشتقمنألهتإلیهأیسکنتإلیهعنالمبردومعناهأنالخلقیسکنونإلىذکرهومنهاأنهمنلاهأیاحتجبفمعناهأنهالمحتجببالکیفیةعنالأوهام،الظاهربالدلائلوالأعلام،
2- «الرَّحْمنِالرَّحِیمِ»اسمانوضعاللمبالغة،واشتقامنالرحمة،وهیالنعمة،إلاأنفعلانأشدمبالغةمنفعیلوحکیعنأبیعبیدةأنهقال: الرحمنذوالرحمةوالرحیمهوالراحموکُررلضربمنالتأکیدوأمامارویعنابنعباسأنهمااسمانرقیقانأحدهماأرقمنالآخرفالرحمنالرقیقوالرحیمالعِطافعلىعبادهبالرزقوالنعمفمحمولعلىأنهیعودعلیهمبالفضلبعدالفضل،والنعمةبعدالنعمة،فعبرعنذلکبالرقة،لأنهلایوصفبالرقة،وماحکیعنتغلبأنلفظةالرحمنلیستبعربیةوإنماهیببعضاللغاتمستدلابقولهتعالى «قالُواوَمَاالرَّحْمنُ»إنکارامنهملهذاالاسمفلیسبصحیحلأنهذهاللفظةمشهورةعندالعربمجمعالبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 92 موجودةفیأشعارهاقالالشنفری:
ألاضربتتلکالفتاةهجینهاألاقضبالرحمنربییمینها
وقالسلامةبنجندل:
(ومایشأالرحمنیعقدویطلق)
.
الإعراب
«بِسْمِاللَّهِ»الباءحرفجرأصلهالإلصاقوالحروفالجارةموضوعةلمعنىالمفعولیةألاترىأنهاتوصلالأفعالإلىالأسماءوتوقعهاعلیهافإذاقلتمررتبزیدأوقعتالباءالمرورعلىزیدفالجالبللباءفعلمحذوفنحوابدأوابسماللهأوقولوابسماللهفحملهنصبلأنهمفعولبهوإنماحذفالفعلالناصبلأندلالةالحالأغنتعنذکرهوقیلإنمحلالباءرفععلىتقدیرمبتدإمحذوفوتقدیرهابتدائیبسماللهفالباءعلىهذامتعلقةبالخبرالمحذوفالذیقامتمقامهأیابتدائیثابتبسماللهأوثبتثمحذفهذاالخبرفأفضىالضمیرإلىموضعالباءوهذابمنزلةقولکزیدفیالدارولایجوزأنیتعلقالباءبابتدائیالمضمرلأنهمصدروإذاتعلقتبهصارتمنصلتهوبقیالمبتدأبلاخبروإذاسألعنتحریکالباءمعأنأصلالحروفالبناءوأصلالبناءالسکونفجوابهأنهحرکللزومالابتداءبهولایمکنالابتداءبالساکنوإنماحرکبالکسرلیکونحرکتهمنجنسمایحدثهوإذالزمکافالتشبیهفیکزیدفجوابهأنالکافلایلزمالحرفیةوقدتکوناسمافینحوقوله (یضحکنعنکالبردالمنهم) فخولفبینهوبینالحروفالتیلاتفارقالحرفیةوهذاقولأبیعمروالجرمیوأصحابهفأماأبوعلیالحسنبنعبدالغفارالفارسیفقالإنهملوفتحواأوضموالجازلأنالغرضالتوصلإلىالابتداءفبأیحرکةتوصلإلیهجازوبعضالعربیفتحهذهالباءوهیلغةضعیفةوإنماحذفتالهمزةمنبسماللهفیاللفظلأنهاهمزةالوصلتسقطفیالدرجوحذفتهاهنافیالخطأیضالکثرةالاستعمالولوقوعهافیموضعمعلوملایخاففیهاللبسولاتحذففینحوقوله «اقْرَأْبِاسْمِرَبِّکَ»لقلةالاستعمالوإنماتغلظلاماللهإذاتقدمتهالضمةأوالفتحةتفخیمالذکره،وإجلالالقدره،ولیکونفرقابینهوبینذکراللات. «اللَّهِ»مجروربالإضافةو «الرَّحْمنِالرَّحِیمِ»مجرورانلأنهماصفتانلله.
المعنى
«بِسْمِاللَّهِ»قیلالمرادبهتضمینالاستعانةفتقدیرهاستعینوابأنتسموااللهبأسمائهالحسنى،وتصفوهبصفاتهالعلی،وقیلالمراداستعینواباللهویلتفتإلیهقولأبیعبیدةأنالاسمصلةوالمرادهواللهکقوللبید: عالبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 93
اللغة
- همااسمانمشتقانمنالرحمةوهیالنعمةالتییستحقبهاالعبادةوهماموضوعانللمبالغة،وفیرحمانخاصةمبالغةیختصاللهبها،وقیلانتلکالمزیةمنحیثفعلالنعمةالتییستحقبهاالعبادة،لایشارکهفیهذاالمعنىسواه.
والأصلفیبابفعلیفعلوفَعِلیفعِلانیکوناسمالفاعلفاعلافانأرادواالمبالغةحملواعلىفعلانوفعیلکماقالواغضبفهوغضبانوسکرفهو
__________________________________________________
(1) المدهجمادةوهوالمادح
(2) سورةالاعرافآیة 126
التبیانفیتفسیرالقرآن،ج1،ص: 29
سکرانإذاامتلأغضباًوسکراً. وکذلکقالوا: رحمفهورحمانوخصوهبهتعالىلماقلناه. وکذلکقالواعلمفهوعلیمورحمفهورحیموعلىهذاالوجهلایکونانللتکرار،کقولهمندمانوندیمبلالتزایدفیهحاصلوالاختصاصفیهبیَّن. وقیلفیمعنىالرحیم: لایکلفعبادهجمیعمایطیقونهفانالملکلایوصفبانهرحیم،إذاکلفعبیدهجمیعمایطیقونه. ذکرهابواللیثوانماقدمالرحمنعلىالرحیملأنوصفهبالرحمنبمنزلةالاسمالعلم،منحیثلایوصفبهإلااللهتعالىفصاربذلککاسمالعلمفیانهیجبتقدیمهعلىصفته.
ووردالأثربذلکروىابوسعیدالخدریعنالنبی (ص) انعیسىبنمریمقال: الرحمنرحمنالدنیاوالرحیمرحیمالآخرة.
ورویعنبعضالتابعینانهقال: الرحمنبجمیعالخلقوالرحیمبالمؤمنینخاصة
ووجهعمومالرحمنبجمیعالخلقهوانشاؤهإیاهموجعلهماحیاءقادرینوخلقهفیهمالشهوات،وتمکینهممنالمشتهیات،وتعریضهمبالتکلیفلعظیمالثواب،ووجهخصوصالرحیمبالمؤمنین،مافعلاللَّهتعالىبهمفیالدنیامنالألطافالتیلمیفعلهابالکفار،ومایفعلهبهمفیالآخرةمنعظیمالثواب،فهذاوجهالاختصاص. وحکیعنعطاءأنهقال: الرحمنکانیختصاللَّهتعالىبهفلماتسمىمسیلمةبذلکصارالرحمنالرحیممختصیّنبهتعالى،ولایجتمعانلأحدوهذاالذیذکرهلیسبصحیح،لأنتسمى «1» مسیلمةبذلکلایخرجالاسممنأنیکونمختصاًبهتعالى،لأنالمرادبذلکاستحقاقهذهالصفةوذلکلایثبتلأحد،کماأنهمسموأصنامهمآلهةولمیخرجبذلکمنأنیکونالالهصفةیختصبالوصفبه.
وقالبعضهمإنلفظةالرحمنلیستعربیة،وانماهیببعضاللغاتکقولهتعالى «بِالْقِسْطاسِ»فإنهابالرومیةواستدلعلىذلکبقولهتعالى: «قالُواوَمَاالرَّحْمنُأَنَسْجُدُلِماتَأْمُرُنا» «2» إنکاراًمنهملهذاالاسم،حکیذلکعنتغلب،والصحیح
__________________________________________________
(1) وفینسخةتسمیة [.....]
(2) سورةالفرقانآیة 6
4- آیت الله جوادی آملی(حفظه الله تعالی): حجاب عبارت است از احترام گزاردن و حرمت قائل شدن برای زن که نامحرمان او را از دید حیوانی ننگرند.
!!
تاریخ : تیر 1385 |
مفهوم برنامهریزی آموزشی ـ یعنی اثربخشترنمودن رشد و عملکرد بخش آموزش ـ به طور ضمنی مقولات بدون ابهام و صریح، اهداف تعریف شده واضح، انتخابهای گزیده، روابط علّی قطعی، عقلانیت قابل پیشبینی و تصمیمگیرندگانی عقلایی را به ذهن متبادر مینماید. تحلیل بخشی نیز، بر همین اساس پیشاپیش خود را مقید به محتوی " چگونگی" توسعه آموزش [ شامل ] : مقولات، سیاستها، راهبردها، معیارها و شاخصها، نتایج و غیره، مینماید. ادامه مطلب ...